با توجه به پیشرفت علم شیمی امروزه در سراسر دنیا مصالح گوناگونی طراحی و تهیه شده که باعث باز شدن دست طراحان در زمینه‌های مختلف گردیده است. از طراحی جاسیگاری روی میز گرفته تا خود میز و از کامپیوترهای خانگی گرفته تا ساختمان‌ها و شهرها‌. پیشرفت در علم مواد و مصالح، محصولاتی را به بازار معرفی کرده است که گه‌گاه باعث سردرگمی‌های چالش‌برانگیزی برای طراحان در علوم مختلف میگردند. معماری از علومی است که مستقیماً با مواد و مصالح سروکار دارد و وجود مواد و مصالح گوناگون چالش‌های زیادی را نیز برای معماران و طراحان ساختمان پدیدار کرده است، به گونه‌ای که این چالش‌ها خمیر مایه اصلی طراحی را به مخاطره انداخته‌اند. ذات اصلی طراحی که از طبیعت به وجود آمده است و سر منشاء اکثر الهام‌ها نیز خود طبیعت است، در مقایسه با مواد و مصالح ساخت دست بشر که منشاء مصنوعی دارند به چالش کشیده شده است و معماران و طراحان امروزی را به سمت و سویی سوق داده است که از اصل و ریشه خود دور شده‌اند. امروزه اصلی‌ترین چالش زندگی بشر انرژی و حفظ منابع طبیعی و تولید انرژی‌های نو می‌باشد که بتوان پایداری آن را برای نسل‌های آینده به ارث گذاشت. نقش مواد و مصالح جدید در این بین چگونه است ؟ آیا تکنولوژی‌های جدید ساخت دست انسان که بیشتر جنبه اقتصادی و مادی دارند می‌توانند برای نسل‌های آینده بشر باقی بمانند و طرح‌های امروزه را به سرمایه‌ای برای آینده بدل سازند؟ جایگاه این مواد و مصالح و اینگونه طراحی‌ها در دراز مدت کجاست ؟ معماری امروزه که افسار خود را به دست مصالح غیر پایدار داده است به کدامین سو خواهد رفت؟

 آیا کامپوزیت با با معماری ما همگام است ؟

این متریال که به راحتی روی نما نصب می‌شود و قابلیت‌های رنگی گوناگونی دارد، دست طراحان را آنگونه باز گذاشته است که هر خلل و فرجی در نما را به سادگی پر می‌کنند، و هر جا که ایده‌ای برای طراحی نیست، بدون صرف زمان زیاد و تنها با سفارش به یک اوستا کار، می‌شود بخشی از نما را طراحی کرد. اما اینجا این سوال مطرح می‌شود که اصولاً آیا این طراحی است‌؟ آیا تولید‌کنندگان و طراحان نماهای کامپوزیت را می‌توان معمار نام نهاد؟ و سوالات دیگری نیز مطرح می‌شود که آیا این گونه طراحی جنبه زیبا شناسی (Aesthetic)دارد‌؟ آیا با هویت شهری یک شهر سازگار است‌؟ آیا توجیه اقتصادی لازم را دارد؟ آیا نحوه استفاده از آن در جهت اهداف علوم معماریست‌؟ آیا با اقلیم‌های محلی Regional Climate)) در شهرها و کشورهای مختلف همخوانی دارد؟ و سوالات دیگری که از حوصله‌ی این مقاله خارج است.